یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

به مامان میگم خواهر اون شهیده گفت : که تلخه! خیلی تلخه اما یادم رفته آهنگ مورد علاقه داداشم چی بوده! غذای مورد علاقه ش چی بوده... مامان میگه خب خوبه دیگه خدا رو باید شکر کنه برای این نعمت! برای فراموشی! 

راست میگه مامان! نعمت زهرآگین و تلخ ولی واجب فراموشی...

ما اگه فراموش نکنیم که زنده نمیمونیم اسماعیل! 

ما که میگم به طور خاص منظورم مای ایرانیه! مایی که سرنوشتمون چند صد سال یا شاید چند ده سال دیگه، وقتی ما باشیم یا نباشیم، قصه میشه!

هرکی بشنوه با چشمای گشاد و دهن باز میگه: چطور ممکنه؟! 

و ما نیستیم که بگیم چطور ممکن شدیم...

وسط تلخی زهرماری این روزا دیدن یه نوزاد چند روزه که از قضا بچه‌ی خواهر صمیمیترینو عزیزترین دوستته هدیه ست به خدا! 

دیدن اون موجود لطیف که مثه یه ستاره ست وسط این شب تار! که هنوز زندگی هست هنوز عاشقی میشه کرد

هنوز یه موجود لطیف ممکن الوجوده 

مثه یه ساقه ی ترد و نازک که قراره شکل بگیره 

آخ کاش میشد حس لمس اون همه زیبایی رو باهاتون شریک میشدم عزیزانم

ولی بگردین دنبال دلیل برای زندگی، یه گل یه بچه یه پیشی یه چیزی که یکم شیرینتون کنه! ما حقمونه یکم شیرین شدن...

علی خیلی تلخه این روزا 

امیدوارم خدای شیرین علی کوچولوی «ز» به علی ما کمک کنه که کمتر کدر باشه  (چقدر ک :) )

 

در آخر :

۱۴۰۰ قرن بی عشقی نباش لطفا!