یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

گاهی خیلی جدی به از بین بردن این صفحه فکر میکنم و گاهی هم خوشحالم که اینجا رو دارم.

توی زندگی هر آدمی حرفایی هست که با گفتنشون فقط گند زده میشه به ارزششون! قطعا هیشکی نمیتونه چیزی که تو تجربه میکنی رو تجربه کنه

من این روزا به جز با درمانگرم با کسی زیاد از خودم و موقعیتم حرف نمیزنم

همین روزایی که از بیرون خیلی اوکی به نظر میرسم جدی ترین اقدام به از بین بردن خودم رو پشت سر گذاشتم. هنوز قرصای حل شده توی آب توی لیوان دسته دار شیشه ای جلومه و من فقط به اون پودر صورتی ته نشین شده نگاه میکنم و هیچ ایده ای ندارم که چی شد که الان هستم...

همین روزایی که خنده جز جدا نشدنی رفتارمه اگر درمانگرم هرشب زنگ نزنه و چکم نکنه ممکنه به سمت نابودی خودم قدم بردارم

میدونم که این زنگ زدنا جزئی از کارشه ولی قبلا هم بهش گفتم که لطفا دست من رو برای داشتن اختیار برای ادامه ی حیاتم نبند و اونم با احتیاط میاد و فقط سعی میکنه با روش خودش درمانش رو پیش ببره

من اما بهش اطمینان دادم به خاطر کمکای چند وقت اخیرش دفعه ی بعد قبل از اقدام باهاش تماس بگیرم.

خلاصه براتون بگم من نمیدونم ادم ضعیف و بی شرف و بیشعوریم یا صرفا یه ادمم که حق خودش نمیدونه این عذاب رو! ولی من واقعا خسته م... دوس دارم یه مدت برم توی کما و بعد که بیدار میشم هیچ ایده ای نداشته باشم که کی‌ام

من برای تک تک لحظه هایی که احساس خفگی نمیکنم جنگیدم پس کسی نمیتونه منو محکوم به ضعف کنه... ولی من خسته‌م از جنگیدن 

نمیدونم حتی گفتن این حرفا درست بود یا نه ولی چون از بالا پایین های روانیم زیاد اینجا مطلب منتشر کردم میخوام این رو هم داشته باشم تا اگه یه روزی همه چی یه شکل دیگه بود با خوندن اینا به خودم بیشتر احترام بذارم... اگرم نبود که خب دوس دارم یه جایی یه چیزایی از من وجود داشته باشه

میل به جاودانگی حتی در موجودی مثل منم هست :))