یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

فیلم تموم میشه. فیلم تی تی که خب البته فیلم نسبتا خوبی هم بود

پا میذارم روی پله های سینما و موسیقی تیتراژ پایان توی گوشم زنگ میخوره مثل خیلی دفعات دیگه ای که دارم از سینما میرم بیرون دلم پر از حسرته! حسرت اینکه یه بار جور دیگه ای تو سینما باشم. روی پرده باشم نه جلوی پرده :) روی سن باشم نه بین تماشاگرا 

من از بچگی این آرزو رو تو دلم نگه داشتم خیلی وقتا شعله ی عشقم کم جون شده ولی هنوز خاموش نشده...

اگه راست بگن و هرکی برای چیزی اومده باشه من برای این کار اومدم 

بدی قصه اینه که حسم بهم میگه هیچوقت قرار نیست جرات کنم و پیش برم

میترسم خیلی از این ارزوی زیبا و بزرگم میترسم

فیلم تی تی در مورد عشق بود و جادو... با همه ی وجودم حس کردم شبیه شخصیت اول خل و چل داستانم که برای خوب شدن و شفا گرفتن مریض مورد علاقه ش تو بیمارستان یه شب تا صبح رو تو دریا دعا میکنه و فردا تو ساحل دریا غش میکنه!

تی تی خل و چل و زیبا که به نظرم برای الناز شاکردوست بزرگ بود این نقش! نه به خاطر پیشینه ش به خاطر بی استعداد بودنش :))) حسود نیستم! شایدم باشم ولی اینو مطمئنم که از این آدم بازیگر درنمیاد 

از پارکینگ سینما که بیرون اومدیم شیشه ی ماشینو پایین اوردم و گذاشتم باد خنک بعد بارون به صورتم بخوره و نفس های منقطع بینش کشیدم و حس کردم که زنده م ! برای هر نفس نصفه ای که میکشیدم حس کردم که زنده م

بعد بارون گرفت. شلاق گونه با دونه های چاق و چله به شیشه میخورد و من نور ها رو کشدار و نا واضح میدیدم و دلم میخواست که این ارامش همیشگی بشه... ته دلم میگفتم مگه چیه که نمیتونم این شکلی زندگی کنم؟ کی میگه اصلا باید حتما بدوییم دنبال زندگی؟ بابا و مامان دارن راجع به جلسه فردا با وکیل فرنگیشون حرف میزنن 

من انگار نیستم . نه خودم نه گوشم حس میکنم جدا شدم کنده شدم از زمین 

بدنم شل شده دهنم نیمه باز مونده شبیه آدمای نشئه و آروم و دارم کیف میکنم از اینکه هیچ چیزی تو ذهنم نیست جز لحظه 

جز صدای برف پاک کن و بارون و یک پیام:

تو خیلی خوبی

اگه یک روز وجود نداشته باشی


جهان معناش رو برای همیشه از دست می ده و قابل سکونت نیست

 

 

 

بهش میگم من هستم چون تو کنارم بودی و فکر میکنم عشق چیزی جز این حس عجیب نیست