یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

گفته بودم میخوام یه ساز یاد بگیرم
ولی نگفتم چه سازی
قسمت نشد که برم سمتش قسمت که شد حالش نیومد دیگه و اینکه افتادم تو سراشیبی بدحالی 
خلاصه بیخیال
سازه آکاردئون بود! 
اخرین بار تو سفرم به تهران یه تئاتر از حمیدرضا آذرنگ دیدم به اسم خنکای ختم خاطره
 بد نبود به خصوص فاطمه معتمدآریا که غایت بازیگری رو به نمایش گذاشت
ولی از همه چیزای اون تئاتر برای من لذتبخش تر موسیقیش بود
یه آقای ریشو با موهای بلند و عینک گرد و صدای گرفته ش فولکای مختلفو میخوند و تنها سازی که همراهیش میکرد آکاردئون بود:) و الحق که دیگه از هر ساز و نوایی بی نیاز بودن
لحظاتی که شروع به خوندن میکرد بعضیا یکم با بغل دستیاشون حرف میزدن و نمیذاشتن که من ته ته ته لذتمو ببرم
ولی میتونم به جرات بگم یکی از بهترین اجراهای زنده ی موسیقی که به عمرم دیدم همین اقای بی ادعا بود که تو تاریکی میشست و موزیکشو میخوند و اون آکاردئون قرمز خوشگلش رو تکون تکون میداد...
آکاردئون سازیه که تنهایی میتونی گلیم خودشو از آب بکشه بیرون
سازی که چند تا سازه 
تنهایی که تنها نیست و خودش انقدر خوبه که نیازی به هیشکی نداره
وقتی اون صدای کولی وارش پخش میشه هم میتونه گریه ت بندازه و هم میتونه از ته دل شادت کنه
اکاردئون تموم تو رو لازم داره برای اینکه بهترین نوای خودش رو منتشر کنه 
تموم تو و تموم سازی که تو دستته میشین یه ارکستر کامل و هماهنگ و اونجاست که معجزه ی این ساز از پشت کلیدا و نوار وسطش طلوع میکنه