من همینم
من آدمیم که از رابطه داشتن و هر چیزی که وارد حریمش بشه میترسه و در عین حال از اینکه از این جریان میترسه هم احساس ناخوشایند داره و میترسه!!
من آدمیم که دوستای دخترش خیلی کمن و نمیدونه چرا
من آدمیم که دوستیش با دوستای پسرش رو بلد نیست که مدیریت کنه!
من آدمیم که درس نمیخونه از پزشکی خوشش نمیاد و در عین حال ترک تحصیل هم نمیکنه
من آدمیم که بلاتکلیفه بین دوست داشتن وطن و ترک وطن و کوفت و درد
من آدمیم که گاهی سریال ترکی و کره ای آبکی میبینه و رمانای صد من یه غاز میخونه که حالش بهتر شه
من آدمیم که اگه بهش توجه نکنن دست به جلب توجه حتی شده با آسیب به خود میزنه
من آدمیم که از برنامه ریزی بیزاره و اصلا آینده‌نگر نیست
من آدمیم که شاید به نظر نیاد ولی خیلی کینه ایه! و دیر و شاید اصلا نمیبخشه!
من آدمیم که جوگیره
من آدمیم که عصبیه
من آدمیم که ظاهربینه
من آدمیم که ضعیفه
من آدمیم که میترسه
من آدمیم که خسته ست
من آدمیم که نوشتنش هم مثه خودش مزخرفه!
من آدمیم که نمیدونه چرا هست چرا نمیره
من همیچین آدمیم خلاصه
