یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

مرده‌زایی

دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۲۲ ب.ظ

امروز آخر وقت خانمی اومد تو مطب که چهره‌ش آشنا بود ولی یادم نمیومد کیه. وقتی داشت شرح حالش رو میگفت فهمیدم که چند ماه قبل تو بارداری فشار بالا داشت و اعزامش کردیم، یادمه خیلی مقاومت میکرد که با امبولانس بره و میگفت خونه کار دارم و اصلا متوجه وخامت شرایطش نبود.

حالا با سردرد ناشی از فشار بالا به خاطر قطع قرصاش اومده بود

از بین حرفاش فهمیدم اون بچه رو مرده به دنیا اورده... و مجبور به زایمان زودرس شده.

این اتفاق منو پرت کرد به سه سال پیش بخش زنان، در پروسه زایمان ما به مادر دارو میزنیم که دردهای زایمانیش زودتر شروع بشه و زایمان اتفاق بیوفته.

یکی از غم‌انگیزترین زنانی که دیدم خانمی بود که بعد کلی دوا درمون باردار شده بود و بچه تو شکمش مرده بود

داشت دارو میگرفت تا بچه از بدنش خارج بشه

مثل همه زنای اونجا درد داشت ولی هیچ شوقی نداشت

فقط درد داشت و یواش بدون جیغ زدن گریه میکرد.

برای کودکی که تو شکمش چند ماه پرورش داده بود و حالا به جای انتظار برای به دنیا اومدنش باید تلاش میکرد جنازه‌ش رو بزاد! 

جنازه زاییدن یکی از تلخترین صحنه های پزشکیه! 

ماماهای خسته و استرسی هم با این خانما جور دیگه ای مهربونن

ترحم‌آمیز! برای زنی که بچه رو به دنیا نیورده عزادارش میشه

داشتم فکر میکردم چقدر مرده زایی داریم تو زندگیامون

چه لحظه هایی شوق داریم برای چیزی و ناگهان در دلمون میمیره و جنازه‌ش که به دنیا میاد دیگه فقط جنازه ی آرزومونه...

 

  • sid

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی