یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

عمه ها دو تاشون قصد مهاجرت از شهرمون رو دارن و میخوان برن تهران 
و فقط خدا میدونه که این چقدر عجیب و احمقانه ست برای خواهرایی که اگه یه روز همدیگه رو نبینن دیوانه میشن
عمه هام هیچوقت محبوبم نبودن چون یه فاصله ای رو با من و خونوادم حفظ میکردن و یه حرص آشکاری نسبت به ما داشتن 
نمیدونم که دلیلی برای این بدخواهی وجود داشت یا نه!
من اصولا زیاد به آدم بدا حق میدم چون میدونم که همه ی ما یه قسمت پلید داریم که کافیه حس کنه که حق داره نمایان شه کافیه احساس کنه که عدالت براش برقرار نشده یا بیشتر از بقیه بهش ظلم شده اونوقت میتونه به خودش حق بده که به بدترین شکل خودشو نشون بده
من میدونم که درون همه ی ما بچه هایی زندگی میکنن که کودکیشون دست کم گرفته شده و بهشون به حد کافی بها ندادن و این کودکان آسیب دیده حالا در بدن بالغ میتونن رفتارای بد و آسیب زایی داشته باشن
و من خیلی چیزای دیگه رو در مورد ناخوداگاه میدونم که باعث میشه به آدم بدا حق بدم‌
شایدم درست نباشه ولی وقتی یه قصه دو پرسوناژه‌ی ظالم و مظلوم میشنوم سریع تو ذهنم خودمو جای هر دو طرف میذارم و راستش باورم نمیشه که ظالم بی هیچ پیشینه ای از شکم مادرش هیولا بیرون اومده باشه
و گاهی میدونم که ظالم بیشتر از مظلوم قربانیه 
البته نمیشه منکر این که کسی حق نداره دیگری رو آزار بده شد ولی مگه جهان جاییه که همه ی حقوق ما حفظ بشه؟
ما همه درگیر این سیکل معیوب آسیبیم و اگه بهش اگاه نباشیم میتونیم آسیب بزنیم 
و کاش بدونیم که بیماری روانی هم مثل بیماری جسمی لول و طیف داره از یه گاستروانتریت ساده تا مالتیپل میلوم 
ولی کسی نمیگه که گاستروانتریت رو درمان نکنیم چون همونم میتونه کشنده باشه!
به باور من همه ی ما روانی های آراسته ای هستیم که پتانسیل جانی شدن رو داریم 
و گاهی قرصایی که نقل و نباتمونن کاتالیزور این پروسه هستن... 
پ.ن.۱ برگشتم به خونه برای دو هفته که تعطیلات تابستونیم محسوب میشه! خونه خوب و آرومه البته فعلا!
فردا با آ جلسه دارم و راستش نمیدونم کجای این خونه ی گنده بشینم دو کلمه باهاش حرف بزنم و نگران این نباشم که اگه کسی بشنوه چی میشه :/
پ.ن.۲ با واو رسما وارد یه رابطه شدم
عاشقشم؟! نه! اون که زیادی در دریای عشق غوطه وره و همینش منو میترسونه
تب تند زود به عرق میشینه عاخه :))
حالا تا به عرق نشستنش صبر میکنم دیگه
پ.ن.۳ موهای ملیحه (گربه م) باعث میشه تموم تنم بخاره ولی خب مگه میتونم نچلونمش این موجود نباتی رنگ پشمالوی جذاب پدرسگو‌! مخصوصا وقتی که میخواد بازی کنه و مردمکاش انقد گشاد میشه که کل چشمش سیاه میشه
همه میگن گربه بی وفا و نامرده ولی من میگم گربه باهوشه حتی تو عاشق صاحبش شدن هم جانب احتیاطو رعایت میکنه و مثل سگ همه ی وجودشو وسط نمیذاره
پ.ن.۴ خدافظ :)