یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

حوالی پنجره زیر نور عصرگاهی بی جون خورشید در حال گوش کردن به بهترین موزیکایی که هست و من دوسشون دارم در حال مزمزه کردن قهوه و نگاه نگران به کتابی که فردا میخواد بیچارم کنه دلتنگ میشم

برای همین لحظه ی آروم و تکرار نشدنی از همین حالا دلتنگ میشم! برای این موجود بیست و دو سال و خوردی ای که نگران امتحان فرداشه و ناراحت تموم شدن بخش مورد علاقش دلتنگ میشم

برای این موسیقی ناب که جوونیم باهاش میرقصه و میره تا دورها و دورها 

برای این هوای شرجی و گرم و دوست داشتنی

برای این آفتاب کم جون

برای این قهوه 

برای لحظه هایی که رفتن و نرفتن برای آدمایی که میرن و میان 

برای صدای هواپیمایی که داره از نزدیکای خونه ی من رد میشه

و برای خونه ی من توی بیست و دو سال و خوردگی دلم از همین الان تنگ میشه