یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

خسته م

احساس میکنم نشستم وسط یه بن بست! یه طرف دیوار مرگ یه طرف یه روشنی پوچ که تهش هیچی معلوم نیس فقط نوره؛ نوری که چشممو، دلمو، روانمو میزنه!

با خودم میگم تو ته تهش میتونی یه روانی کنترل شده باشی که هر آن میتونه زنجیر پاره کنه و بشه دیوی که اون ته قایمش کرده! به چی میخوای چنگ بزنی...

 میگن خفن ترین ماده ی مخدر دنیا که شیش دقیقه بیشترین نشئگی رو داره حالش مثه حال مرگه! یعنی همون ماده ایه که وقت مرگ تو بدنمونه! یعنی بهترین حالی که یه آدم زنده تجربه میکنه حالیه که وقت مردن داره :)

عجیب نیس؟ مسخره نیس؟ انگار  بیارنت یه جایی و یه عالمه حس پوچ بهت بدن که نتونی به خاطرشون بهترین حالو تجربه کنی

گیرت بندازن تو یه باتلاق بعدم تو همون باتلاق تمومت کنن

چقدر تخمه ای!

پ‌ن: دیوار حداقل یه چیزه! نور چیه؟ چقد به چیزی دل ببندیم که حتی چیز نیست!