یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

به تاریخ مطالب نگاه میکنم یهو متوجه میشم از بازه ی مرداد تا دی ماه ۱۴۰۱ اینجا چیزی ننوشتم

دارم بهش فکر میکنم

به اینکه اتفاقا بازه ی پر اتفاقی بود برای من

شروع به کارم

کار به صورت جدی به عنوان پزشک‌ خانواده در یکی از روستاهای اطراف شهرم

تو اون بازه بود که من با پوریا اشنا شدم

تو همون بازه حس کردم بهش علاقه دارم 

تو همون بازه باهاش دوست شدم

تو همون بازه متوجه شدم به درد هم نمیخوریم و کات کردم

تو همون بازه کلاس زبانمو به صورت جدی شروع کردم

تو همون بازه برای اولین بار تو زندگیم حقوق گرفتم 

خیلی کارا کردم تو اون بازه خیلی چیزا رو تجربه کردم

ولی انگار همه چی رو با چشم بسته انجام دادم

یا مثلا بعدش یه ضربه به سرم خورده و با اینکه همه چیز رو یادمه هیچیش رو تا نخوام به خاطر نمیارم

تو همون بازه بود که من با نبودن علی تو ایران کنار اومدم

تو همون بازه بابام رفت پیش علی و وقتی برگشت فهمیدم سکته مغزی کرده

تو همون بازه جواب پاپ اسمیر مامان بد شد و رفتیم برای نمونه برداری

چقدر بازه ی سخت و سنگینی بود برام

چقدر زندگی بالا و پایین داره رو فقط هر ادمی خودش میدونه

ولی مهم اینه که من هنوز زنده م هستم... نفس میکشم 

و دارم زندگی میکنم

هرچند خیلی شاد و فرخنده نباشم :) هرچند گاهی حس کنم زیادی منفی بافم ولی خب نمردم :)