یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

مینویسم که حس الانم همیشه یادم بمونه

حس حقارت! 

دیشب از تنهایی و بی حوصلگی رفتم تا کمی با ماشینم دور بزنم و آدما رو نگاه کنم

تو راه برگشت به خونه دیدم گشت پلیس داره بهم علامت میده که وایسم

ماشینمو کنار کشیدم پلیس بهم گفت مدارکتون رو لطفا بدین 

مدارکمو گرفت و گفت ماشین شما توقیفه

پرسیدم چرا؟ گفت به دلیل حکم امنیت اخلاقی :) کشف حجاب :) ینی افتادن شال از سر هنگام رانندگی اونم دو ماه پیش :)

ساعت ده شب تنها و بی کس با یه پلیس تو ماشینم به سمت پارکینگی در ناکجاآباد روونه شدم 

گفتم آقا مگه من چیکار کردم؟ گفت مدارکتون باید پیشم بمونه 

تو راه بهش گفتم اخه منو قانع کن 

من که کاری نکردم 

امشب حتی شالمم نیوفتاده 

سعی میکرد آرومم کنه 

آه

فقط آه از جنس دوم بودن

آه از دختر بودن در این جغرافیا