یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

اوضاع از آخرین پست اینجا کمی عوض شده

بهتر شده قابل تحمل شده و بوی بهبود میاد :)

من امشب بیست و سه سالگی رو تموم میکنم و وارد سال بیست و چهارم زندگی نمیدونم چندمم میشم 

جهان رو نشناختم

خودم رو‌ نشناختم

دیگران رو نشناختم و  در حبابی از سردرگمی شناورم

نمیدونم که میخوام بشناسم یا نه

امسال تولدم رو با آدمای جدید جشن گرفتم آدمایی که پارسال حتی به اسم نمیشناختم و از این بابت از خودم ممنونم 

همینکه گذر کردم میتونه نشونی از آبادی باشه

برای آرزوی تولد من از خدا آرامش بابا رو‌ خواستم

آرامش ف و ز و ح و ع  و واو و ه رو مخصوص خواستم 

مادرمو خواستم

برای خودم بصیرت خواستم بی طرفی و عشق به خود! برای خودم رضایت خواستم

برای خودم زندگی کردن خواستم و دوست داشتن 

چون میدونی که دوست نداشتن مال مرده هاست و من نمیخوام زنده ی مرده باشم یا رومی روم یا زنگی زنگ

برای این جهان پایان خواستم ولی!

تولد چیز عجیبیه

غم انگیزترین جشنیه که آدم میگیره و من هر سال درگیر این غم حجیمم

حالا چند ساعتی از اولین روز سال بعدی زندگیم میگذزه

و راستش نه 

فکر نمیکردم امروزم این شکلی باشه و یاد گرفتم دیگه فکری نکنم در مورد آینده ی بعید...

و خلاصه گذشت یک سال دیگه از پروژه ی سالمندی و بیهودگی یک انسان ناچیز مبارک.