یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

منم میخوام ماهی بشم

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۱۷ ق.ظ

آسمون امشب سفیده 

روشنه نمیدونم چرا

روزگار میگذرونم بی اونکه بفهمم دارم چه میکنم

منزوی تر از همیشه م ولی اصلا تا یادم نیاد که کسی نیس حسش نمیکنم

سر کار رفتن برام نعمته این روزا

اونجا شده عین مدرسه وقتی که بچه بودم

دوستام اونجان و کمی معاشرت و شیطونی میکنم و وقتی میام خونه از پوسته ی اجتماعی درمیام و لباس انزوا تن میکنم و میخزم تو غار تنهایی تا از سکون و سکوتش فیض ببرم بی اونکه کسی تماشام کنه

اصلا نمیخوام این روزا هوشیار باشم این هپروت نیمه خودخواسته برام خیلی خوبه

مامان زنگ زد و تماس رو به کوتاهترین شکل ممکن قطع کردم

زهره هم چند وقته که جوابشو نمیدم

پوریا هنوز خسته نشده و داره تحملم میکنه

آرین هم تحملم میکنه اما به نوع دیگری 

اگه میخونی سلام :)

دلم میخواد ماهی بشم به قول خانم رامش

ماهی شم و تو سکوت باله هامو برقصونم و خنکی آب از روی بدنم رد شه 

یواش یواش برم به دریا برسم...

 

  • sid

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی