یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

لجند

چهارشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بیمار خانم ۴۳ ساله مورد گاستریک کنسر متاستاتیک...

مریض من نبود اصلا! ولی خب فرق داشت با بقیه مریضا، جوون بود ناخنای مانیکور کرده و ابروها و خط چشم تتو شده ش میگفت این خانم با این سر بی مو خیلی باید به ظاهرش اهمیت بده! 

من شاهد بودم که هر روز بدتر از دیروز میشد شاهد ذره ذره تموم شدن یک انسان بودن کار آسونی نیست! روز آخر چشماش بی فروغ بود دیگه حتی نمیتونست ناله کنه! همراهش میگفت شب قبل حرف میزده! میگفت خواهر من خیلی قوی بود ولی دیروز گریه کرد و گفت دیگه خسته شدم! برای اولین بار پرسیده چرا من؟!

و‌ دیشب حوالی صبح تسلیم این مرض بی وجدان شده و تمام

افسانه! چرا صبح که شنیدم رفتی این غم عجیب ریخت به دلم؟ تو هم یه مریض بودی مثل هزاران مریضی که ذره ذره آب شدنشون رو دیدم! پس چرا چشماتو یادم نمیره؟

همه میگن راحت شدی! راست میگن همه! ولی تو حیف بودی انگار خیلی حیف بودی

  • sid

نظرات  (۱)

برای ادمای اطراف رفتنش سخته و درد اوره

ولی برا خودش اوکیه :") نگرانش نباشین

پاسخ:
خیلی رنج کشید
کاش جای خوبی باشه الان
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی