یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است

تا حالا برای کسی قصه گفتی تا بخوابه؟ 

حس بی نظیریه

قبلا بارها برای مارال قصه گفتم

 چند باری خوابش برده بود ولی بیشتر به خاطر هیجان حضورم خواب از سرش میپره

و دوست داشت بازی کنیم

اما امشب برای آ بوف کور خوندم تا بخوابه… 

باورم نمیشد

چند صفحه رو با صدای آروم و یکنواخت خوندم

آخر یک پاراگراف مکث کردم و صداش زدم: آ؟

دو سه بار دیگه هم صداش زدم و فهمیدم که خوابیده… 

و بعد از این اتفاق بعد از اون لحظه هایی که براش بوف کور خوندم 

دیگه نتونستم بهش فکر نکنم

به پهنای حضورش که روی زندگی من گسترده شده…

بهم گفت باهام میای اگر برم؟

 گفت دیگه میخوام هر کاری که دوست دارم بکنم

گفت میخوام تا هر وقت که دلم میخواد با تو حرف بزنم و دنبال دلیل و منطقی نباشم…

 گفت من تا تو باشی هستم آیدا…

نمیدونم چی بگم 

زندگی من عجیبه همیشه بوده ولی این دیگه خیلی عجیبه

هر جای کار که از بیرون به این قصه نگاه میکنم غلطه 

ولی از درون این داستان بودن لذت میبرم! 

از نقش اول بودن و گاهی نقش مکمل بودن تو این قصه ای که اینقدر لطیفه 

دلم میخواست امشب زمان متوقف شه و من حس خوابوندن آ رو تا ابد داشته باشم

آرومترین و عمیق ترین و واقعی ترین لحظه ی این روزهام بود 

من این احساس رو جایی جز کنار آ نداشتم و نخواهم داشت.

برای آ قدیس تبعیدی