یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۳ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

خونه ی ب نرفتم و راستش نمیدونم دقیقا دارم به چی افتخار میکنم! شاید به اینکه مود این لحظه م رو زندگی کردم 

مود این لحظه ی من این بود که با وجود اصرار هم نرم پای حرفم بمونم

من آغوش میخوام ولی نه به هر قیمتی

نمیتونم به این فکر کنم که فقط یه شبه و بعدش دیگه هیچ انتظاری نباید داشته باشم

اصن این خارجیا چجوری وان نایت استند دارن؟؟! 

پس ناااااموس چه میشه؟!

حالم بهتره از دیشب

دیشب خیلی عذاب آور بود 

امشب حافظ خوندم، نوشیدنی گرم خوردم، با آ حرف زدم و البته یه مسافرت یهویی قراره برم

همینا فکر کنم خوب باشه

احتیاج داشتم به خواب طولانی دیشب و تنهایی امروز 

به قول اینا خووود مراااااقبتی کردم :) خودمقاربتی:))))

حالا هرچی 

امشب داشتم به م میگفتم این شعرا واقعا انقدر خوبن که مریدا حق داشتن لباسا رو پاره کنن بدوعن وسط کوچه خیابون :))

خلاصه که اینطوری

حالا وقت کردی بیا بندر تو بالکن بشینیم چایی بخوریم 

به ب میگم من دوست دارم باهات وقت بگذرونم! اینکه بیام خونه ت به نظرم بیشتر جفتگیریه تا وقت گذروندن!!! طبق تجربه! والا! 

آغوش به چه قیمتی؟! ما خوددددمقاربتی کردیم که به عقوبت بعدش دچار نشیم آقاجان

اصلا 

خر ما از کرگی دم نداشت