یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

NICU

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۱۰ ق.ظ

قیافه ی چروکیده و پیر نوزاد کشاورز منو یاد تموم پیرمردایی میندازه که تنهان! یاد پویان هم میوفتم

قل اول از دو قلوهای کشاورز که برعکس بقیه ی بچه های این بخش برای kmc کسی رو نداره

مادر معتادی داره که معلوم نیست کجاست

بچه ی ریز و بانمک و پشمالوییه که هر از گاهی دهنش به خنده باز میشه

دکتر دال توضیح میده که خوشایند ترین صدا برای این نوزاد صدای مادره! و این بچه ازش محرومه

بهش نگاه میکنم به پوست نرمش دست میکشم و موهای بامزش رو نرم نرم نوازش میکنم

میگم بچه کاش من میتونستم صدای مادرتو دربیارم! میتونستم برات لالایی بخونم و بذارمت روی قفسه سینه م که فشار خونت تنظیم شه و کیف کنی

بچه ی بیچاره ی من

یه نوزاد رسیده هم تو بخش داریم که مادرش تا روز اخر تریاک مصرف میکرده و حالا که ازمایش ادرارش اومده امفتامین و متادون هم توش بوده! بچه ی بیچاره همین اول کار درد خماری هم باید تحمل کنه... دیروز یه خانومی سراغ این بچه رو ازم گرفت نشد که قضاوتگر نباشم! سعی کردم خودمو کنترل کنم وقتی پرسید حال بچه چطوره بهش نتوپم که آخه بی مسئولیت بیشعور تو مگه حال بچه برات مهمه! گفتم مادرش مصرفش زیاد بوده و باید منتظر عواقبش باشیم و بعدم یه خنده ی عصبی غیر ارادی کردم!

من جای اون مادر نیستم... نمیدونم چی کشیده که این شده ولی نمیتونم برای این بچه ها غصه نخورم... برای تنهاییشون برای بی کسیشون برای بی پناهیشون...

پ.ن. روز نوزاد نارسه! یا به عبارتی 

world prematurity day
روز وبلاگ منم هست به نحوی! 

مبارکا

  • sid

نظرات  (۲)

سلام روزتون بخیر

وبلگ بسیار خوبی دارین

خوشحال میشیم سری هم به سایت ما بزنید.

موفق باشین

  • شهـــ ـــرزاد
  • روز وبلاگت مبارک آیدا :)

    پاسخ:
    مرسی از خانوم شهرزاد :*
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی