سال ۱۳۹۸ خورشیدی! سالی عجیب و غریب و معمولی
برای من مهم ترین اتفاق در ۲۸ مهر ماه رقم خورد
بقیه ی اتفاقات مهم بودن اما مهم ترین نه
از امسال ممنونم چون علیرضا رو تو لحظه های تنهاییم داشتم
چون فرناز و حجت بهم رسیدن
چون زهره و هانیه رو پیش خودم داشتم
چون علی حالش بهتر شد
چون بابا و مامانمو بیشتر دوست داشتم
چون تو بیمارستان با هم گروهیام بهم خوش گذشت و حس مفید بودن کردم
چون سبحانو دارم و لحظاتی که باهاش میگذرونم لذتبخشن
چون یاد پویان و عذاب ناشی از اتفاقات مربوط به اون کمرنگ شد
چون محمد رفت و فهمیدم بازم زیادی بهش تکیه کرده بودم
چون آدمای اضافی عذاب آور رو حذف کردم
و چون آرین عزیزم رو به عنوان روانکاو کنارم داشتم
از ۹۸ ممنونم
از طرفی اما از ۹۸ دلخورم مثل همه ی آدمای این کشور! از ۹۸ خسته م
چند ساعت دیگه پرونده ی ۱۳۹۸ خورشیدی برای همیشه بسته میشه
۹۹ سال موشه! منم موشم :) یه موش معمولی شاید ازین سفید آزمایشگاهیا که خودشونو ناخواسته وقف پیشرفت علم کردن! شایدم ازون سیاه فاضلابیا که علم و آدما به دمشون نیست :)
امسال عید پیش مادر ثریا نیستم و میدونی این احتمال که سال دیگه نباشیم برای هممون هست ولی در مورد مادر ثریا خیلی منطقی و قابل پیش بینی و لعنتیه! این آزاردهنده ترین و واقعی ترین چیزیه که دم سال تحویل حسش میکنم
سال نوی شماها مبارک! شماهایی که دیگه دوستین ولی من شاید اسمتونم ندونم
شهرزاد :) سال نوی تو جدا مبارک :)
- ۱ نظر
- ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۴:۱۴