یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

میگم علی من چرا انقد این آدمو گنده کرده بودم؟! مگه آدم قحطی بود؟! به جهنم که دوستم نموند و باهام قهر کرد من چه مرگم شده بود!:)) میگه قربونت برم من که میگفتم تو داری دیوونه بازی درمیاری گوشت بدهکار نبود! (البته از کلمه‌ی بی ادبانه‌تری استفاده کرد علیرضا!) 

علی داره میره سربازی

من نمیدونم سربازی چجوریه ولی من دیگه نمیتونم هروقت داشتم خفه میشدم شمارشو بگیرم وبه صدای آرومش که میگه سلام آیدا خانوم گوش بدم و انقد حرف بزنم تا حالم خوب شه!

گاهی یه ادمایی خیلی آروم میان و میشن رفیق علی از هموناست 

به خودم میگم چه خوب که دوست پسرم نشد و دوستم موند

:))کسایی که یه زمانی باهاشون تو رابطه بودم دیگه پیشم نیستن با اینکه همشون میتونستن رفقای خوبی باشن!

نتیجه اینکه اگه کسیو خیلی دوست داری نذار دوست پسرت بشه :) دوستا همو گم نمیکنن حتی اگه کمرنگ شن

من بدون دوستام نمیتونم دووم بیارم ولی بدون دوست پسرام دووم میارم :)))))

علیرضای نازم

برات آرزوهای خیلی خوب میکنم

امیدوارم همه چیزت جور شه!