یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی
زندگی راستی چه زود میگذره         آدم از فردای خود بی خبره!
چند روزیه داداشم گیر داده به این آهنگ روزی 5 6 بار گوش میده و خب ملکه ذهنمون شده همش زیر لب زمزمه میکنم و سعی میکنم تحریر بدم بهش!! البته با صدای قورباغه ایم! سرمای بدی خوردم و منی که در سلامت کامل کلا افقی هستم الان دیگه به صورت ابدی به تختم متصل شدم از طرفی جزوه ی سنگین و رنگین قلب رو میبینم و یادم میاد لای این جزوه ی عزیز رو باز نکردم و بدین شکل دو چندادن احساس درد و عذاب میکنم همین چند روز پیش که جیک جیک مستونم بود عمرا فکر نمیکردم که به این شکل دچار عذلب الهی بشم خلاصه که آدم از فردای خود بی خبره درستونو بخونین!!!