یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

هیچوقت توی زندگیم تو همچین‌ موقعیتی نبودم.

همیشه جای زندگی کردنم رو فاکتورهای دیگه جز انتخاب تعیین میکردن. مثلا دانشگاه قبول شدم و رفتم بندر 

قبلش هم که والدینم ساکن شهرمون بودن! بعد دانشگاه هم با اصرار و دلایل نسبتا منطقی من رو در شهر خودمون ساکن کردن. 

تو همه‌ی این سالها نقش خواسته ی من در سایه بود و هیچوقت من مستقیما دخیل نبودم

حالا اما من باید تصمیم بگیرم که برم و این دفعه هیچکس نیست که عواقب تصمیم رو بندازم گردنش! هیچکس جز خودم! 

میترسم از دست بدم! چیزهایی که در این شهر دارم!

مادر پدر دوست عشق خاطره آشنایی 

از همین الان دلتنگی داره دیوانه م میکنه!

همیشه میکفتم میرم و کیف میکنم از استقلال ولی حالا که رسیدیم به روز موعود حالم خیلی بده...

درسته که پس این تصمیم هم یه جورایی سایه ی اجبار هست و نامرئی هم نیست

ولی اینجا دیگه آیدا رسما با تصمیمش قراره بلوغ و نبوغ خودش رو به خودش و بقیه ثابت کنه

دلایلم رو مرور میکنم که محکمتر بشم و حتما برم:

پدر و مادرم باید خیالشون از اینکه من میتونم گلیمم رو از آب بیرون بکشم راحت بشه و دلشون راضی بشه که از ایران برن و ویزاشون که این همه براش زحمت کشیدن از بین نره.

من احتیاج به کمی تنوع و استقلال دارم! نیاز دارم کمی بیشتر روی خودم و خواسته هام و راحتیم تمرکز داشته باشم بدون اینکه در حال مراعات حال دیگران باشم

میخوام زندگی توی شهر بی در و پیکر و بزرگ رو تجربه کنم تا بتونم تجربه های دیگه رو از سر بگذرونم در آینده

نیاز دارم اعتماد به نفس لهیده‌م رو کمی تقویت کنم تا به خودم اعتماد کنم

من اگه تو خونه بمونم تا ابد دختر کوچولوی مامان بابا خواهم موند! کسی که هر روز رو با بوس و ماچ و لوس بازی طی میکنه

باید برای خودم ددلاین درست کنم تا محکمتر بچسبم به اهدافم

و نیاز دارم از همه اون دوست و عشق و اشنا و صمیمیت فاصله بگیرم تا بهتر و بیرون از احساسات تصمیم بگیرم

نیاز دارم جایی باشم که یک بار هم که شده به عشق اول زندگیم‌ ینی تئاتر نزدیکتر باشم

شاید هیچوقت دیگه نتونم آرزوهای برباد رفته م رو در زمینه بازیگری کمی دنبال کنم.

 

 

چند ماه قبل اگر میپرسیدی دلایل محکم دیگه از جمله رسیدن به عشق (!) رو میگفتم

ولی الان دیگه اون‌ موضوع مطرح نیست

من از اون مسئله گذر کردم

 

پس نتیجه میگیریم کار درست رفتنه حتی اگه مادر و پدرم دلشکسته بشن و دل دوستا و دوست پسرم برام پر بزنه...