به شب سلام
اونی که میخواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
اسم تو رو رو بال مرغا نوشت
رو کنده ی سبز درختا نوشت
یه روز که بارون میومد بهش گفت
یه روز دیگه رو موج دریا نوشت
دریا با موجاش اونو از خودش روند
مرغ هوا گم شد و اونو گریوند
باد اومد و تو جنگلا قدم زد
اسم تو رو از همه جا قلم زد
ببین جدایی چه به روزش اورد
چه سرنوشتی که براش رقم زد
اونی که میخواستی ...
خانوم مرجان حالت خوش باشه که اینقد قشنگ برامون این قطعه رو آفریدی
امروز تو جلسه م بهش گفتم من احساس میکنم borderline personality disorder هستم! وقتی در کمال تعجبم کاملا رد نکرد و تا حدودی تاییدم کرد و گفت حالاتی ازش رو داری از هم پاشیدم!
از عصر دارم در موردش میخونم
و حالا که به خودم اومدم suicidal ideaم به حدی زیاد شده بود که داشتم در موردش کتاب میخوندم و جای اقدام رو تصور میکردم
زندگی من داره باز برخلاف میلم میشه و هر یه کلمه کوچیک شخصیتِ به اصطلاح و به اعتقاد عده ای مرزی منو متزلزل میکنه...
من هیچی از روان نمیدونم ولی امروز احساس کردم جدی ترین برخوردم با اختلال روانی و داشتن اونرو داشتم
حالم زیاد خوب نیست
فشار خفیفی روی قفسه ی سینه م حس میکنم
غمگینم و بی خواب
همین
- ۹۹/۰۳/۲۱
میم کیه؟ :/