یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی
آخرین مطالب

در روزمره‌ی همه‌ی آدما یه چیزایی هست که خیلی عمیقه، خیلی حیاتیه ولی هیچوقت بهش پرداخته نمیشه

مثلا من عاشق قهوه‌ی صبحم هستم و وقتی نخورمش انگار اصلا روزم شروع نشده!

یا من عاشق بوی شوینده ‌ی لباس های نمدارم وقتی دارم پهن میکنم که خشک شن

من عاشق بوی پیازداغ توی خونه م :))))))

من برای نور دم صبح روی وسایل خونه میمیرم

من عاشق صدای خرخر گربه هام کنار گوشم هستم

من حتی اینکه دسشویی رفتنم به موقع باشه و شکمم درست کار کنه رو خیلیییییی دوست دارم :)))))) با عزض شرمندگی!

من دوست دارم خونه ی تمیز و آرومم رو نگاه کنم و به این فکر کنم که چقدر دوستش دارم 

من خوشحال میشم که موحد رو دارم! چون حضورش عین همه ی این چیزهای آروم و حیاتیه! اگه نباشه چیزی رو کم دارم که بدون اونم زنده میمونم ولی خوشحال نیستم قدر الان

موحد تمام معادلات من رو بهم زد

و من فهمیدم چقدر چیزهایی که واقعا لازم داریم و میخوایم با چیزهایی که تصور میکنیم میخوایم فرق دارن