رو میکنم به آینه
دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ
گاهی وقتی به خودم تو آینه نگاه میکنم، جای من کسان دیگری رو میبینم
دیشب وسط اتوبان تو آینه بغل ماشین آرین رو دیدم.
چند شب قبل زهره رو دیدم
گاهی بهزاد، گاهی وفا، گاهی محمد، گاهی مادرم، گاهی مادربزرگ و پدربزرگم
و من همهی این آدمهام
یا همون جمله ی همیشگی : هر کی که از من رد شه ردپاش تا ابد بر من میمونه...
خوب یا بد کلی آدم از من گذر کردن و میکنن، منم و این بدن و باقی عمر :) خاطرات و احساساتشون
جدیدا سعی میکنم گاهی که خیلی غرق خودم میشم با mindfulness خودمو بکشم بالا
مثلا چند چیز رو لمس کنم، بو کنم و نگاه کنم
فعلا کار میکنه :)
فردا برای بار اول تو زندگیم میخوام تنها برم دفترخونه :)))
بعد هم دارالترجمه
بعد هم نظام پزشکی
چه آدم بزرگی شدم برای خودم!
آیدا خانوم ۳۰-۱ ساله! بلد شدی به ترست نبازی انگار
- ۰۴/۰۶/۱۸