مرگ موقت و درمانی
کاش آدم میتونست مقطعی بمیره، بعد زنده شه به کاراش برسه
دیشب که حجت و مینا و الناز داشتن غر میزدن برا زبان خوندن که سخته
چیزی نگفتم ولی تو دلم یاد روزایی افتادم که هشت ساعت پشت هم میخوندم! دو تا چهار ساعت! بعد کلاس زبان داشتم و معلمم از بالا تا پایینمو قهوه ای میکرد
گریه میکردم و فرداش باز میخوندم
بعد که زبان تموم شد چند ماه برای AMC خوندم رفتم هند یه هفته از اتاق هتل بیرون نیومدم و خوندم
بعد AMC حالا دارم برای پسکی میخونم
نمیدونم پاس میشم یا نه
میترسم زیااااد
احتمال پاس نشدنم هم کم نیست
ولی میخونم
امروز معلمم گفت اگه بعد اینکه ازت درس پرسیدم بهت چیزای بدی گفتم ناراحت نشیا! یاد روزایی افتادم که بغض میکردم وسط کلاس زبان
یاد اون رایتینگایی که هیچوقت نمره ش اونی که باید نبود
یاد گریه ها و ناامیدیا! قهرای معلمم :)))))) که چرا فلان چیزو رعایت نمیکنی! یاد پرواز هند و دوازده ساعت نشستن تو فرودگاه منتظر پرواز بعدی بودن با استرس درس نخوندن!
تو دلم گفتم خدایا کی تموم میشه؟ خسته شدم از جون کندن! از این همه ترس و نگرانی! خیلی خسته م
کاش یه نسخه اینجوری میشد نوشت:
RX
Dear God please:
1) temporary dying therapy PRN
امضا: دکتر آیدا فیلانی :)
پی نوشت: به قول یارو گفتنی:
کاشکی آخر این سوز بهاری باشد
کاشکی در بغلت راه فراری باشد
کاشکی بد نشود آخر این قصهی بد!
کاشکی باز بخوابیم ولی نه به ابد (تحریف شعر :))) )
- ۰۴/۰۴/۲۳