یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی
آخرین مطالب

کنت الکساندر ایلیچ

شنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۲:۰۲ ق.ظ

در حال دیدن سریالی به نام a gentleman in moscow هستم. داستان عجیب و البته زیبایی که بخش مهمی از اون به نقش بچه ها تو ساختن روزهامون اختصاص داره!

این روزا هم استرس دارم هم آرومم

فکر میکنم در نرمالترین حالت خودم هستم! نه عشق عجیبی به کسی دارم! نه راز خطرناکی دارم و نه خیلی چیزهایی که در گذشته انرژی زیادی ازم گرفت!

پرفکت نیستم! طبق معمول بیشتر از روزی دو سه ساعت نمیتونم پای کتابام بشینم و فقط به طرز ابلهانه ای امید دارم از پس امتحان هام بربیام و نگرانی برای غلطی که اگه برنیام باید بکنم رو گذاشتم برای بعد از نتیجه نگرفتن!

فعلا زنده باد من :)

این روزا خیلی وقت ها به رابطه هام در گذشته فکر میکنم! بیشتر از همه به آ! و هرچی بیشتر فکر میکنم میبینم کمتر میفهمم که چی به چی بود و چی به چی شد و چی به چی میشه! 

این سریال که دارم میبینم من رو به شدت یاد خودم میندازه! منظورم نقش اوله! 

مردی که به طرز احمقانه ای سعی میکنه از دل روتین و تکرار و حصر زندگی دربیاره و میاره :) 

هیچی اونقدرا بد نیست

همونطور که هیچی اونقدرا خوب نیست

 

 

شب بخیر 

  • ۰۳/۰۵/۰۶
  • sid

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی