شوهر شوهره،شوهر

همیشه عاشق لباس زیرای جینگل و مستون بودم و هستم و خواهم ماند :))

اما خب همیشه هم با حسرت نگاه میکردم میگفتم حعیف که مجردم

انگار که روی لباسا نوشته بود مجرد ممنوع :/

یا نمیدونم برای مصرف غیر جنسی ممنوع :/

حالا این لباسا معمولا هم قیمتای قشنگی دارن :/ 

خلاصه که انگار خودمو مجاز نمیدونستم که برای دل خودم و خوشحالیم یه لباس خوشگل بخرم و این همه هزینه کنم و حتما باید یه نفر باشه که این کارو به منظور خوشامد اون انجام بدم

این دفه که برای خرید سوغاتی رفته بودم که اون ترشی انبه خوشمزه رو برای خاله اینا بخرم یه مغازه خوشجیل موشجیل دیدم! 

با خودم گفتم ببین آیدا! تو که به این زودیا هوس یه رابطه ی جدی رو تو سرت نداری! ممکنه اصلا هیچوقت این اتفاق برات نیوفته 

ممکنه هیچوقت نخوای که این تجربه رو داشته باشی

تا کی میخوای مثه کوزت به این لباسا نگاه کنی؟ 

رفتم داخل و خوشگلترینشونو انتخاب کردم کلی هم پولشو دادم

چند لحظه پشیمون شدم ولی یهو گفتم خب که چی؟ 

دوسش دارم دیگه

رنگشم دوست دارم

خیلیم جنسش خوبه :) 

خلاصه لبخندزنان از مغازه اومدم بیرون و خوشحال و خندان برگشتم خونه 

دوست دارم من بعد هر از گاهی ازین کارای حال خوب کن بکنم 

پ ن:حالا شاید برم اون قرمز جیگریه رو بگیرم ولی :)