هوا شده کمی خوب
پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه، البته برگای درختای اینجا تازه تو پاییز یکم جون میگیرن و خوشگل میشن
هوا هم قابل تحمل شده و شرجی داره ذره ذره از حد خفه کننده به حد یکم آزاردهنده میرسه و خب این برای من خبر خوبیه! میتونم برم دریا حداقلش
گفتم دریا، دیشب که داشتم از اتوبوس پیاده میشدم سیاوشو دیدم، راستش اون وقتا که میدیدمش همش حس میکردم عصبانیه و برای همینم ازش میترسیدم! ولی این دفه دیدم عه! چقدر نایس و ملایمم حرف میزنه تازشم
ازش پرسیدم اینجا چه میکنی گفت اومدم دریا! آخه همین چند وقت پیش گویا تموم کرده با دوست دخترش و دریا هم برای کسایی که کات کردن مکان مناسبیه دیگه :) یکم برام از پ گفت و رفت
داخلی نازنینم تموم شد! دلم براش تنگ شده؛ برای مورنینگای پر استرسش و صدای دکتر دال با اون لهجه ی نمیدونم کجایی و بقیه اتندا ، اون سالن گرم و دراز و گنده!برای سه شنبه های کشنده ش! برای رزیدنتایی که هرکدومشون یه داستان و اخلاق داشتنن! و برای بخش داخلی بوگندو تنگ شده
زنان یه بخش خیلی ملوعه! تا اینجا که بوده... مورنینگاش اصلا کاری به ما ندارن که :/ نشستن اون جلو خیلی زیبا باهم حرف میزنن و تبادل نظر مام این عقب بیکار بیعار میخوابیم اصلنم نمیفهمیم چی به چیه همش حرف درد زایمان و دایلشن و چمیدونم این چیزاست دیگه دکتر الف با اون هیکل گردالوش نیست که حضور غیابمون کنه و بشمرتمون!
این بیمارستان خیلیم قرتی پرتی و تر تمیزه! بیمارستان دانشگاه آزاده دیگه شیک و پیکه حتی میشه گفت خوشبوعه :|
اون یکی بیمارستان اگه بوی جیش و مدفوع نمیداد دیگه حنما باید بوی فاضلاب میداد وگرنه میمیرد!!
خلاصه اینجا اوضاع خیلی آرومه
دیروز که تولد پ بود به یه تبریک ساده اکتفا کردم و هدیه ای که دو هفته ست براش گرفتمو بهش ندادم! چون خب اذیت میشه
توی این بخش با دو اسم برعکسیان همکلاسیم
دیروز تو رستوران دکتر میم با استیودنت ص ص اومده بودن ناهار :| من و ه انگشت به دهان مونده بودیم که عه ما با این حرف نمیتونیم بزنیم بعد این ص ص اومده نشسته ناهار میخوره باهاش!
- ۹۷/۰۷/۰۲