یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی
آخرین مطالب

داخلیِ تمام نشدنی

شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ق.ظ

خداوندا دوباره شروع شد

آخه چرا باید تعطیلات مثه برق و باد بگذرن؟؟؟ که الان انگار فردای روزی باشه که من شاد و خندون جمع کردم که برم سفر مجردی :)))

انگار نه انگار ده روزه رو این صندلیای منحوس تو این سالن منحوس ننشستم :/

دلم اصلا برای ملیگننسی و اینفکشن و آنتی بیوتیک و درد بی درمون و زهرسگ تنگ نشده!

اینترن غ ب رفته داره برامون شرح حال میخونه

رزیدنت الف سرما خورده دماغش اندازه یه چغندر شده و قرمز! و ماسک زده و از اونجایی که خیلی بازیگره برامون نقش من رئیسم بازی میکنه و حضور غیاب میکنه

اتند ح طبق معمول گرمشه 

و استیودنت آیدای بدبخت ردیف آخر تو گرما کنار این دختره ی ایکبیری غیرقابل تحمل نشسته و داره فکر میکنه ینی واقعا کی دیگه میتونه ول بچرخه؟؟؟

رزیدنت الف خیلی سرفه میکنه و من فکر میکنم ذرات کوفتی میکروبیشو تو این هوای خفه ی دم کرده منتشر میکنه و اون ماسکی که زده جلوی سرفه های قویش مثه همون چشمانت ارتش هیتلر و دل من لهستان بی دفاعه :/

پ ن: خب درد! ماسکتو بزن! غلط کردم :/ فایده داره! بزززززن

پ پ ن: برام دعا کنین که امشب تبدیل به گربه شم و برم تو سطل آشغال، آشغال بخورم و نصفه شب ول بچرخم و قدم بزنم :) مرسی

  • ۹۷/۰۶/۰۳
  • sid

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی