یه روز از روزای گذشته پویان تیزر یه تئاتر از کارای بچه های دانشکده رو برام فرستاد. گفتم وای پویان دیوونه شدم انقد تبلیغ اینو دیدم واسه چی باز فرستادی؟! گفت با دقت نگاه نکردی!
راست میگفت، دقیق که شدم دیدم تو کافه گرامه و من و پویان اون پشت نشستیم من روسری مشکی پوشیدم و گاهی با عصبانیت برمیگردم به سر و صدای بچه های این گروه فیلمبرداری نگاه میکنم!
یادمه اون روز پویان از بین شیارهای میز کافه به پایین نگاه کرد و بعد بهم گفت ببین چه قشنگه! کفشامونو میگفت! کفش چرم مشکی زنونه من و کفش پویان که هر دو کمی خاک خورده بود و روبروی هم قرار گرفته بود
امروز تو گالری گوشیم در قسمت favorite فیلم همون تیزر رو دیدم که تاریخش اواخر دسامبر سال ۲۰۱۸ بود!
الان دسامبر ۲۰۲۰یم، تهیه کننده و همه کاره اون تئاتر دو ساله که دیگه نیست، مرده به قول معروف! کافه گرام تعطیل شده و دیگه گمون نمیکنم سوزان و اقای موفرفری دل و دماغ راه انداختنش رو داشته باشن
از مای متشکل از من و پویان هم دیگه هیچی نمونده جز خاطرات!
همه چیزهای مربوط به اون تیزر در گذشته جا موندن! همه ی روابط و یک آدم! آقای میم نون :) که روحش قرین رحمت باد
برشی کوتاه از گذشته
- ۰ نظر
- ۲۵ آذر ۹۹ ، ۱۵:۱۷