ساعت درس خوندن من هیچوقت از هفت بالاتر نمیره! اینو پذیرفتم دیگه
معلمم میگه تو چرا پزشکی قبول شدی و تمومش کردی؟
میگم والا نمیدونم بلا نمیدونم! تو فهمیدی به منم بگو! من یهو چشم وا کردم دیدم منم و یه تسک که باید تمومش کنم
باید بشم دکتر وگرنه اسایش و ارامش زیادی تو خونه نخواهم داشت! وگرنه احتمالا باید احساس حقارت کنم وقتی تو دورهمی همه دکترن جز من! این شد که ما شدیم دکتر :)))))
ولی این درس خوندن بد کوفتیه! خوبیش اینه که من زبان رو دوست دارم! حداقل بیشتر از بقیه درسا
ولی واقعا بدم نمیاد گاهی یکی بیاد کله ی منو با کله ی یه آدم عاقلتر و درسخونتر و حرف گوش کن تر عوض کنه!
چون میدونی؟! حالا یه تسک دیگه جلومه که باید تمومش کنم
ایندفعه دیگه خودمم میخوام که تمومش کنم
دیگه نمیندازم گردن کسی! خودم میخوام برم پشت سرمم نگاه نکنم!
چون دیگه این قوزک پای من یاری موندن نداره برعکس استاد که میگفت یاری رفتن نداره!
- ۰ نظر
- ۲۸ مرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۴