به خودم که میام
منم و عکسی که چند دقیقه ست هر زاویه ش رو با زوم کردن بوسیدم، نوازش کردم و بوییدم
همون عکسی که اون چند روز لعنتی بی خبری تنها چیزی بود که ازش داشتم.
میدونی؟ بعضیا اینجورین، حتی وقتی که میرن از همه بیشتر هستن
تو کافه وسط یه عالمه آدم نشستی ولی انگار هیچکدومشون نیستن و فقط اونه! که باهات نشسته و لئون گوش میکنه تو ترافیک
اونه که داره با کادوی تولدش لئون پلی میکنه اونه که داره از تاریخچه ی هر آهنگ و خواننده و هر چیزی که هیچکس نمیدونه با نهایت سادگی حرف میزنه که تو بفهمی!
حالت چهره ت که عوض میشه صداش میپیچه تو گوشت که میگه حالا الان چشماشو ریز میکنه که با نگاهی مشکوک...
مارک سیگارشو حتی میخوای بغل کنی! ببوسی و بوشو ببلعی!
راستش هرجا که اسمش میاد من دیگه نمیتونم با اون جمع باشم، وقتی بهم میگن تو شبیه پ ای، نمیتونم که نمیرم
وای پ! وای که چقدر این روزا میمیرم
تظاهر کن ازم دوری، تظاهر میکنم هستی :)
- ۱ نظر
- ۲۶ آبان ۹۷ ، ۱۷:۴۱