یک جنین بیست و چند ساله

بایگانی

Please let me go

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۶ ب.ظ

نگاه

تنها چیزی که بعد از مدتها خواستم بهش نشون بدم غم بود در نگاه 

سعی کردم تمامم در چشمام باشه

چشمام خود من بود با هر پلک جمله ها تمام میشد با هر چرخش مردمک فراز و فرود اتفاق می افتاد 

چند ثانیه 

و بعد چرخید 

پشت کرد به تمام من و رفت.

پ ن: هیچوقت هیچوقت و لطفا هیچوقت از من نخواه با آدمای اطرافم ارتباط برقرار کنم

من از اون لعنتیای دو پای عقده ای متنفرم

نمیدونی چقدر میتونن درد به من تحمیل کنن 

میخوام برم از اینجا

اینجا که میگم منظورم این شهر و کشور و قاره نیست منظورم این سیاره ست فکرشو که میکنم میبینم این دو پاها حتی تو فضام هستن

پس ازین جهان شاید 

برای همه چی دیره و زوده!

من خسته شدم از بازنده ی برنده نما بودن

من خسته م از صبر و انتظار و امید  

میخوام مثه همین قطره ی اشک که سر خورد و رفت و ناپدید شد در تار و پود بالشم برم

بند بند وجودم غمگینه

به اندازه ی هزاران قطره ی اشک شور و داغ میتونم ببارم

دیده مون خونبار شد رفیق

بس کن دیگه

بس

  • sid

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی